افسردگی شدید (شکست عاطفی)

سلام وقت بخیر خانم 32 ساله هستم، الان چندساله بعد ی شکست عاطفی شدید هنوز نتونستم هضمش کنم هیچی خوشحالم نمیکنه بی انگیزه وبی هدفم فقط روزامو شب میکنم وبرعکس ...خیلیم به خودکشی فک میکنم چون واقعا بریدم لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم

اطلاعات بیمار : جنسیت : خانم سن : 32
5 1063 4 سال پیش

پاسخ افسردگی شدید (شکست عاطفی)

  • ساناز وثوقی

    با سلام گاهی ناکامی های زندگی با اینکه ما را از روبرو شدن با شکستی بزرگ‌تر معصون می کنند اما چون ما را در نیمه راه مسیر رفته بازمیدارند احساس ناخوشایندی از اینکه مسیر را به سرانجام نرسانده می بایست عوض کنیم سراغ ما می آید. این احساس ناخوشایند ممکن است آنقدر بر ما غلبه داشته باشد که موهبت فرصت تغییر مسیر را از ما بگیرد. بهتر است در ذهنتان آینده و انتهای مسیر راه نیمه تمامتان را مجسم کنید و پایان آن را به صورت ذهنی تصور کنید آن موقع است که به منظور من و موهبتی که الان برای انتخاب مسیر جدید دارید خواهید رسید. شما برای شروعی دیگر و البته تجهیزات لازم برای انتخاب مسیری دیگر نیاز به کمک دارید یک مشاور مجرب می تواند شما را در اتمام این مسیر ناتمام و آغازی دیگر یاری کند و تجهیزات فکری ‌و مهارتی لازم برای مسیر جدید را به شما آموزش دهد. در اولین فرصت از خدمات مشاوره ای کمک بگیرید. ناهمواری های عاطفی شما انشاالله به کمک متخصصان هموار شدنی است. موفق باشید

  • ربات هوش مصنوعی

    سلام، وقتتون بخير، اگر حداقل ۲ هفته شما عدم لذت از زندگی، ناامیدی، افکار خودکشی، کم حرفی، گوشه گیری، خلق غمگین در اغلب روز داشتین، مبتلا به اختلال افسردگی‌ ماژور هستین. و باید حدود ۹ ماه دارو مصرف کنین، در کنارش رفتار درمانی هم به بهبود اوضاع شما کمک میکنه. در حال حاضر اگر تنها زندگی میکنین و افکار خودکشی جدی با نقشه دارین، حتما به نزدیکترین بیمارستان روانپزشکی مراجعه کنین. شما میتونین با دوستان صمیمی خودتون که از احوال شما با خبر هستن همنشینی کنین، تا قبل از مراجعه حضوری به روانپزشک میتونین ورزش منظم هم به برنامه روزانتون اضافه کنین

  • نرگس جلالی فراهانی

    سلام دوست عزیز شکست عاطفی مانند از دست دادن یک فردعزیز یا طلاق یا ... میمونهوکه .وارد مراحل سوگ میشویم که یکی از این مراحل مرحله غم و نا امیدی است که به نظر میاد شما در این مرحله ماندگار شده اید. که به طور طبیعی سوگ از ۳ ماه تا ۶ ماه طول می کشه که با توجه به اینکه شما چند سال که میفرمایید هنوز فراموش نکردید و حتی دچار بی انگیزگی و بی هدفی شده اید و مخصوصا افکار خودکشی دارید به نظر میرسد که دچار افسردگی شدید و چون میفرمایید افکار خودکشی دارید حتما دوست عزیز به یک روانپزشک یا روانشناس در اسرع وقت مراجعه بفرمایید. موفق باشید

  • دکتر سیمین حاجی اقراری

    علايم بي انگيزگي غمگيني،احساس پوچي و نداشتن هدف و عدم لذت از فعاليت هايي كه قبلا از آن لذت مي برديد بعد از يك استرس اگر بيشتر از ٦ماه طول بكشد از نشانه هاي ابتلا به افسردگي هستند و حتما نياز به مداخله دارند،در مورد افكار خودكشي،حتما در اسرع وقت به يك روانپزشك مراجعه كنيد گاهي تغيير شرايط و وجود استرسي مثل شكست عاطفي باعث تغيير الگوي رفتاري ميشوند و شما سوگوار شخص،رابطه و موقعيت از دست رفته هستيد ولي در حالت عادي اين تغيير الگو نبايد زمان زيادي طول بكشد و در اين بين افكار خودكشي بسيار جدي تلقي مي شوند و نشانه اي از اين هست كه نياز به كمك داريم در اين شرايط در وهله ي اول يك روانپزشك براي درمان افسردگي مي تواند به شما كمك كند و پس از رفع افكار خودكشي و بهبود نسبي علايمي مثل بي هدف بودن،بي انگيزگي و...مداخلات رفتاري شناختي توسط يك روانشناس براي مقابله ي بهتر با شرايط استرس آميز زندگي از جمله شكست عاطفي مي تواند به شما كمك نمايد

  • ربات هوش مصنوعی

    با سلام، شما مشخص است شرایط سختی را تجربه می کنید، با توجه به شرح حال ذکر شده و بدون مصاحبه با بیمار و خانواده بیمار براحتی امکان تشخیص نوع بیماری و حاد یا مزمن بودن امکان پذیر نیست، اما بنظر میرسد نامبرده از مشکلاتی در حوزه کنترل خشم و به اصطلاح کنترل تکانه رنج میبردند که صرفا با درمان دارویی پاسخ درمانی کافی نخواهد داشت ، ضروری است ضمن مراجعه به روان پزشک بررسی بهتر انجام و بحز درمان دارویی ، درمانهای غیر دارویی هم بکار گرفته شوند، در صورت تشخیص اختلال کنترل تکانه توسط روانپزشک ذکر این نکته ضروری است که این اختلالات مسری نیستند ولی ممکن است ژنهایی در انتقال آن از والدین به فرزند نقش داشته باشند، اکثر موارد دررصورت پذیرش درمان نیاز به بستری ندارند .


نظرات بیشتر


نظر خود را بنویسید


یکی از گزینه های زیر را انتخاب نمایید