دپرشن پس از زایمان

علائم و نشانه‌های غم زایمان و افسردگی پس از زایمان شامل موارد زیر است: خشم و نوسانات خلق احساس بی‌ارزشی، بی‌کفایتی، شکست یا گناه گریه کردن، بی‌صبری، زودرنجی و حساس بودن بی‌قراری و غمگینی خستگی، بی‌خوابی یا بدخوابی این علائم و نشانه‌ها با غم پس از زایمان که می‌تواند همراه با احساس تنهایی، اضطراب، گیجی و فراموشکاری باشد و معمولاً بعد از چند روز تا چند هفته از بین می‌روند فرق دارد. اما چنین علائمی با افسردگی پس از زایمان شدیدتر و با دوام‌تر هستند ممکن است با توانایی عملکردتان تداخل کند و می‌تواند علاوه بر این شامل موارد زیر باشد: احساس کرختی احساسی یا حس گیر افتادن ترس از آسیب زدن به خود یا به نوزاد تمرکز و تفکر مختل عدم احساس لذت در زندگی کاهش علاقه به فعالیت جنسی افزایش یا فقدان توجه به نوزاد کاهش وزن یا وزن‌گیری قابل توجه دوری گزینی از خانواده یا دوستان سردرد، درد قفسهٔ‌سینه، تپش قلب، کرختی یا افزایش تنفس نیز ممکن است اتفاق بیفتد، گرچه اینها علائم اصلی افسردگی نیستند. علائم و نشانه‌های همراه با جنون پس از زایمان نیز که نادر است، شدیدتر هستند و معمولاً زود شروع می‌شوند که به شرح زیر است: خشم و آشفتگی گیجی یا نادانی فکر آسیب زدن به خود یا به نوزادافسردگی پس از زایمان (به انگلیسی: Postpartum Depression) نوعی افسردگی است که به فاصله کوتاهی پس از زایمان ممکن است ظاهر شود. این افسردگی در ۵ تا ۲۵ درصد از زنان دیده می‌شود. بی‌خوابی شدید، بی‌ثباتی خلق و احساس خستگی از علائم شایع آن است. باورهای هذیانی و فکرهای خودکشی و دیگرکشی (نسبت به نوزاد) ممکن است پدید آید. به همین جهت با توجه به در خطر انداختن جان مادر و فرزند ممکن است از فوریت‌های پزشکی شمرده شود.

دکترها دپرشن-پس-از-زایمان

دکتر منصوره کرمانی

دکتر منصوره کرمانی

متخصص زنان و زایمان و نازایی


دکتر رکسانا رحمتیان

دکتر رکسانا رحمتیان

متخصص زنان و زایمان و نازایی


دکتر مهزاد احمدی

دکتر مهزاد احمدی

متخصص زنان و زایمان و نازایی


مریم سلطانی

مریم سلطانی

کارشناس ارشد روان درمانی و روانشناس بالینی


سوالات دپرشن-پس-از-زایمان

با سلام و احترام من سره دو راهی یکی از مهمترین تصمیمات زندگیم هستم.ممنون می شوم در انتخاب بهتر به من کمک کنید.من دو انتخاب دارم.1)یک خواستگار سنتی از من خواستگاری کرده که از نظر شرایط زندگی وسع نسبتا مساعدی دارد .از نظر مذهب هم نزدیک به ماست ولی خلال صحبت هاشون گفتن من اولین توقعی و مهمترین توقعی که از همسر خود دارم از چارشنبه که مییام خونه تا اخره شب جمعه کامل در اختیار من باشد(جنسی).که من حقیقتا از این طرز بیان بسیار منزجر شدم.شاید در شرایطش پیش مییومد مشکلی نداشتم ولی این طرز بیان و در این مرحله واقعا باعث تنفرم شد. 2)من دو سال و نیم هست که با کسی دوست هستم از نظر اخلاقی و فرکانسی خیلی به هم میخوردیم تا این که دو ماه قبل به ایشون گفتم که من می خوام برای زندگیم یک تصمیم جدی بگیرم و اگر تو قصده ازدواج داشته باشی به نظرم پارتنر خوبی هستیم .ایشون گفتند ولی شرایط ازدواج رو ندارند ولی تلاش میکنند که فراهم کنند ولی معلوم نیست کی.الان مجدد به من بازگشتند و در این مدت یک کار خوب پیدا کردند و رسمی اقدام به خواستگاری کردند.پدر یکم سره اینکه سربازی نرفتن نگرانند و این که هم سن هستیم .ولی چیزی که من راجع بهش نگرانم تفاوت مذهبیمونه.من در جمع های خوانوادگی پوشیده لباس میپوشم ولی خوانواده ایشون این شکلی نیستند و ایشون هم به من گفتند اگر پوششت نزدیک خونواده من نباشه اذیت می شی .از نظر شرایط زندگی هم خانوادشون حمایت میکنند برای رهن یک آپارتمان خودمو خودش هم پس اندازامون هست .ولی مسئله تفاوت مذهبی و نگرانی ایشون میدونم مسئله بزرگییه.هیچ رابطه ای در طی این مدت هم نداشتیم ایشون خودشون به عقایدم احترام گذاشتند سوال :کدام یکی از این دو مورد انتخاب عاقلانه هست و به ازدواج موفق ختم میشه؟


سلام روز بخیر من ۳تا ازدواج ناموفق داشتم ولی هیچ فرزندی ندارم.ودلم همیشه میخواسته مادربودن و تجربه کنم و بخاطر وجود یک فرزند میخوام مجدد ازدواج کنم و درحال حاضر با یکنفر دوساله تو رابطه هستم و همو خیلی دوست داریم اما اون شخص میگن قصد ازدواج ندارن ولی خانواده من میخوان که من ازدواج کنم که بعدها تنها نباشم و یک مورد ازدواج دارم که چندساله به من پیشنهاد ازدواج دادن و از موقعیت خوبی برخوردارند ولی من علاقه ای بهشون ندارم و انقدر که درکنار دوستم خوشحالم درکنار ایشون فکر نمیکنم بتونم خوشحال باشم چون سنشون بالاست و کلا درایران بزرگ نشدن و میخوان از ایران بروند و خانواده من بخاطر شرایط و موقعیت خوبشون بمن میگن باایشون ازدواج کن میخوام بدونم نظر شما چیه کلا بین ازدواج کردن و ازدواج نکردن با این شرایط من کدوم بهتره درضمن من شرایط مالی خوبی هم ندارم و هیچ مهریه ای نگرفتم ودوستم بمن میگویند تا زمانیکه مجرد هستی من درکنارت هستم اما تنها ترس من تنهاشدن درسنین بالا و بدون پشتوانه بودنه نمیدونم چکار کنم



یکی از گزینه های زیر را انتخاب نمایید